سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیچ و پوچ

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بازی

کاش کودک بودم و سرگرم بازی
شاد و دلخوش به آرزویی مَجازی
شِیطنَت کارم برقصیدم به سازی
عزیز والِدینَم حسرتم اسباب بازی
نهایت عذابم گرفتنِ گازی
در این عالم تو هر آنچه بخواهی مُجازی
نه حالا که در دل هزاران نیازی
برایِ منفعت به نابودی هم نوع رازی
در نبردِ زندگی هر دَم ببازی
یا بمانی به کدام عشق بنازی
مگر در خواب بینی یکِتازی
آنقدر خُرد شوی با همه سازی
یک عمر بگردی تا بیابی همنیازی
جای لذت ها بسوزی با بیوفایی ها بسازی
هَمش سردرگمی چون پیچ از مهره بازی
خدا با ما کُند چون مهره بازی
ارزش دنیا کمتر از پوست پیازی
زندگی در گذر است به سرعت تازی
از آن کودک بیاموز رَسمِ بازی
به بازی بگیر دنیا را که نبازی